خاطرات روز و شب یک فرزند جانباز شیمیایی

بابای من سرفه نمیکند ، فقط پًرپًر میزند برای شهادت

خاطرات روز و شب یک فرزند جانباز شیمیایی

بابای من سرفه نمیکند ، فقط پًرپًر میزند برای شهادت

هفته های بد

سلام.

فکر میکنم از مریضی دتر هم بلایی هست. ""عامل پیدایش مریضی"" خیلی بدتراز خودش است.


برایمان دعا کنید. این روزها راه پس و پیش گمشده. نمیدانم بیراحه میرویم  و پیش به سوی نابودی یا درست میشود و....

هوفففف.چقدر روزگار سخت میگذرد.خدایا میبینی؟ و مطمئنن میفهمی که چند دردرا سخت میشود تحمل کرد.

کمکمان کن. جزتو هیچکس را نداریم. هیچکس

نظرات 1 + ارسال نظر
یه بنده ی خدا چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 15:04 http://gasedakbaranikarbala.loxblog.com/

صبور باش مثل همیشه تو میتونی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد