خاطرات روز و شب یک فرزند جانباز شیمیایی

بابای من سرفه نمیکند ، فقط پًرپًر میزند برای شهادت

خاطرات روز و شب یک فرزند جانباز شیمیایی

بابای من سرفه نمیکند ، فقط پًرپًر میزند برای شهادت

انواع سلاح های شیمیایی

وی ایکسVX

سارین

گاز خردل

سیاه زخمANRHRAX

بوتولینوم توکسین

افلاتوکسین

توضیح هر کدام در ادامه مطلب

  ادامه مطلب ...

ضایعات مشاهده شده در مصدومان شیمیایی به شرح ذیل می باشد.

ضایعات مشاهده شده در مصدومان شیمیایی به شرح ذیل می باشد.

1. سوختگی های پوستی از درجه 1 تا 3 در نقاط مختلف سطح بدن که 20 تا 70 درصد سطح بدن را به خصوص صورت، دندان ها و نواحلی تناسلی را می پوشاند.

2. تحریک شدید چشم ها، ورم ملتهبه که با احساس سوزش شدید، اشک، ریزش، ترس از نور و خیره شدن دید همراه است.

3. ضایعات ریوی، گرفتاری دستگاه تنفسی فوقانی، تمام بیماران از احساس سوزش در ناحیه سینه و سرفه و علایم فارانژیت و برنشیت رنج می برند و اکثراً دچار سرفه های پیاپی، دفع خلط و تنگی تنفس هستند.

4. عوارض گوارش شامل اشکال در بلع، حالت تهوع و استفراغ که در مقایسه با سایر عارضه ها کمتر مشاهده می شود.

5. عوارض خونی که خطرناک ترین عارضه در میان مصدومان گازها ی شیمیایی است پس از 5 تا 7 روز در بیمار علایم دپرسیون مغز استخوان پدید می آید. این علایم با کاهش سلول های خونی مشخص می شود و تعداد گلبول های سفید به 500 می رسد.

هفته های بد

سلام.

فکر میکنم از مریضی دتر هم بلایی هست. ""عامل پیدایش مریضی"" خیلی بدتراز خودش است.


برایمان دعا کنید. این روزها راه پس و پیش گمشده. نمیدانم بیراحه میرویم  و پیش به سوی نابودی یا درست میشود و....

هوفففف.چقدر روزگار سخت میگذرد.خدایا میبینی؟ و مطمئنن میفهمی که چند دردرا سخت میشود تحمل کرد.

کمکمان کن. جزتو هیچکس را نداریم. هیچکس

مال اندوزی

جانبازی که برای اهتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی زندگی خود را به خطر انداخت تا زندگی من و تو به خطر نیفتد.

حال همسر این جانباز فقط و فقط بخاطر چند میلیون و پرداخت اجاره منزل و اندکی قرض، و برای حفظ آبرو و برای فرار از آواره شدن در کوچه و خیابان؛

تصمیم به فروش کلیه خود گرفته است در حالیکه در هیمن کشور و در صنعت فوتبالش مبالغ میلیاردی هزینه می شود.

خدایا شرمنده ام از تمام کسانی که روزی برای ایران اسلامی «جان بازی» کردند

و من امروز در پاسخ بدان ها «مال اندوزی» می کنم

پدر کودک رو بغل کرد و تو آغوش گرفت

کودک هم می خواست پدر رو بلند کنه

ولی نتونست

با خود گفت:

حتماً چند سال بعد می تونم...

یست سال بعد پسر تونست پدر را بلند کنه

پدر سبک بود

سبکه سبک

به سبکی

یک پلاک و چند تکه استخوان.....