سلام.
راستش اینروز ها خیلی میترسم. از این میترسم که الان 2هفته ایست که اتفاق اونقدر بدی نیوفتاده.واقعا ترسناکه.
یعنی قراره طوفان بیاد؟ درد داره. خب اینکه خیلی طبیعیه همیشه و استرس توی بدن ماهم کاملا طبیعی و عادیست.کمی از عادی بالاتر.
راستش خوشحالم که اتفاق بدی نیوفتاده و اوضاع پدر کمی بهتره.
ولی استرسش اونقدر بالاس و زیاده ک نمیدونم قراره چی بشه.راستش نمیدونم ولی اینو میدونم روز خوش به ماها نمیاد.الان که اومده حتما یه کاسه ای زیر نیم کاسس.
خدایا با این حال همیشه دوستت دارم و شکر گذارم. ممنونم بابت داشتن افتخار اینطور پدری. ممنونم بابت سختی هایی که داره مرد میسازه...ممنونم بابت نگرانی و گریه هایی که داره منو یه انسان میکنه...با تمام احساسات و درک افراد.... ممنونم که بزرگترین افتخار دنیا رو بهم دادی.
با اینکه تموم جوونیمو نتونستم خوش بگذرونم ولی مگه افتخاری بالاتر از پرستاری از یه شهید زنده هم هست؟؟؟